آفرینش 4 - رتق و فتق
در قرآن کریم بارها موضوعات مختلفی درباره «سماوات و ارض» ذکر شده است .
غالبا همه مفسرین ارجمند، سما را آسمان و ارض را زمین ، ترجمه کرده اند که باعث شده ترجمه برخی از آیات با آنچه در جهان واقعیت وجود دارد و تقریبا جزء قطعیات شده است تعارض داشته و یا اصلا با آنچه در آیه و منظور قرآن است ؛ تطبیق نداشته باشد .
از جمله این موضوعات ، «رتق و فتق» است که در آیه 30 سوره مبارکه انبیاء بیان شده است .
أَوَلَمْ یَرَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ...
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین بسته بود ما آنها را بشکافتیم ... .
تقریبا تمامی مترجمین و مفسرین ، در این آیه آسمان و کره زمین را به هم چسبیده ترجمه کرده اند که خداوند آن دو را از هم جدا نموده است !
موضوع رتق و فتق « سماء و ارض » در این آیه به عنوان یکی از نشانه های ربوبیت و توحید پرودگار مطرح شده و در پایان آیه سوال شده که أَفَلَا یُؤْمِنُون پس چرا (باز به خدا) ایمان نمىآورند؟
در برخی تفاسیر ، مراد از رتق و فتق را در این آیه، یکپارچه بودن آسمان و زمین در ابتدا ، و جداشدنشان از هم بعد از خلقتشان دانسته اند .
توجه به ابعاد و آسمان و زمین ، نشانگر اینست که جداسازی کره زمین از آسمان باتوجه به اندازه بسیار بسیار ریز زمین نسبت به آسمان ، کار چندان مهمی نیست .
همانطور که در مطلب بررسی ترتیب خلقت سماوات و ارض هم گفته بیان شد ؛ کره زمین قطری در حدود 12750 کیلومتر دارد ؛ در حالیکه آنچه تابحال قطر آسمان قابل رویت که تابحال تخمین
زده اند حداقل 14 میلیارد سال نوری است .
مثل اینست که کسی بگوید یک دانه شن به سلسله جبال البرز چسبیده بود و من آن را جدا کرده ام !
آیا واقعا این کار مهم و قابل طرحی است؟!