گفتگو...
گفتگو از: محمد آفتابی
اشاره:
از روزگاران پیشین از همان روزهایی که آدمی به آسمان نظاره میکرد و در آرزوی دستیابی به ستارگان بر دیواره غارها و سنگها نقاشی میکشید عظمت شگرف و بینظیر آسمان نظاره کنندگان خویش را در حیرتی وصف ناپذیر فرو برده بود.
آری؛ از همان روزگاران علم نجوم، پای به عرصه وجود نهاده بود وانسان به رابطهای متقابل و منظم بین این اجرام شگفتانگیز آسمان پی برده و پس از چندی، جداول و نقشههای آسمانی، در شکلهای ابتدایی خود، توسط اندیشمندان آن دوران طراحی و مورد استفاده قرار گرفت.
عطش کاستی ناپذیر علم خواهی در وجود انسان از عوامل اختراع و ساخت ابزارهایی بود که وی را در رسیدن به دنیای بیکران آسمانها یاد مینمود.
سفینههای فضایی، اعماق آسمانها را در نوردیدند و تا مرزهای منظومه شمسی به پیش رفتند اما آسمان با وسعت بیکران خویش، نظاره کننده تلاشهای ناچیز آدمیان بود و ستارگان این دست نیافتیترین موجودات کیهان، تحسین کننده همت بیمثال انسان بودند.
امروز آسمان و ستارگان کمی و کمی بیشتر غریب ماندهاند و کمتر کسی سرش را بالا میگیرد و به آسمان نگاه میکند.
با حضرت حجتالاسلام و المسلمین سیدرضا قلمکاریان اصفهانی پیرامون آسمان و ستارگان به گفتگو میپردازیم.
توجه به آسمان و عالم سیارهها و ستارگان در نگاه دین اسلام دارای چه جایگاهی است؟
از روزگارانی که بشر چشم به هستی گشود یکی از مواردی که توجهش را به خود جلب کرد آسمان، خورشید و ستارگان بوده است. بشر ناچار بود از نظم موجود در آسمان پیروی کند چرا که کشاورزی و کوچنشینیاش کاملا با تغییر فصول درگیر بود. بهترین و منظمترین سامانهای که معرف نظم بود تغییرات منظم موجود در آسمان از جمله طلوع و غروب ستارگان و اجرام سماوی بود بدین ترتیب که فصول گرم و سرد و نزدیک شدن به این فصول با این سامانه برآورد میشدند.
از اولین لحظات سپیده دم تمدن، بشر از این نظم موجود در طبیعت استفاده کرد و لذا نجوم از همان آغاز یک استفاده کاربردی داشته که تا همین امروز هم ادامه دارد.
این اواخر نوع کاربردش دچار تغییرات جزئی شده است. تا وقتی که سیستمهای متمرکز رسانهای، و سامانههای سیاسی ایجاد نشده بود تغییرات آسمان خصوصا شامگاهان منشا برنامهریزیهای جاری زندگی بشر بود. این استفاده با ادیان و خصوصا دین اسلام کاربردیتر شد چرا که دین اسلام به صورت کاربردی و دقیق از زمان در احکامش بهرهبرداری میکند. در اسلام یک فرزند دختر با پایان یافتن 9 سال قمری و فرزند پسر با 15 سال قمری به تکلیف میرسد. یعنی با تولد یک فرزند، زمان سنج حضورش به گردش درمیآید و یک دختر بعد از طی 108 دور گردش و آغاز دوره 109 به بلوغ میرسد و یک پسر بعد از 180 دور. یعنی این دقت از همان ابتدای تولد با توجه به گردش کرات آسمانی در نظر گرفته میشود. بعد از بلوغ، اولین تکلیف، نماز است که کاملا با مسئله “زمان” آمیخته است به این صورت که این فریضه در اوقات کاملا نجومی به جا آورده میشود. مثلا نماز ظهر، زمانی است که خورشید در بیشترین ارتفاع خود از زمان طلوع تا غروب قرار میگیرد و یا اگر معیار، شاخص عمودی باشد آن شاخص، کوتاهترین سایه را داراست.
موقعیت زمین نسبت به خورشید و موقعیت مکلف در کره زمین نسبت به خورشید، زمان اوقات شرعی است.
فریضه بعدی، روزه است که تنظیم زمانیاش کاملا نجومی است. موقعیت کره ماه نسبت به کره زمین در گردش به دور زمین مشخص کننده یکی از ماههای قمری است. گردش نهم، ماه مبارک رمضان است. و گردش هفتم، رجب و گردشهای 11 و 12 ماههای ذیقعده و ذی حجهاند.
شارع مقدس تعیین ماههای قمری را براساس رویت هلال در نظر گرفته است با توجه به اینکه دیدن هلال در آخر ماه قمری تقریبا غیر ممکن است لذا باید توجهات خاصی نسبت به آسمان و موقعیت ماه به زمین داشته باشیم.
یکی از مسائلی که اهمیت “استهلال” را برجسته میکند، اضافه شدن “دیه” در ماههای حرام است. بدین ترتیب که دیه از اول روز ماه قمری حساب نمیشود بلکه از لحظه اول ماه قمری جدید این افزایش باید لحاظ شود و این لحظه اول، اول شب است که باید دستگاههای قضائی نسبت به این مسئله توجه اساسی داشته باشند ولی متاسفانه نظام قضائی در کشور ما در این باره فاقد تقویم است. ما طی بررسیهایی که کردیم متوجه شدیم که قوه قضائیه نسبت به این مسائل توجه جدی نداشته و لذا موضوع ماههای حرام غالبا مغفول واقع میشود و به همین دلیل ممکن است در حق بعضیها اجحاف شود. مثلا شخصی ساعت 10 شب 29 جمایالثانی در اثر یک تصادف کشته شود و قرار باشد به اولیااش دیه بدهند. طبق تقویم این حادثه در ماه غیر حرام بوده و باید دیه عادی پرداخت شود در حالی طبق احوالات آسمان، این ساعت، لحظهای است که ماه حرام، حلول پیدا کرده و باید افزایش دیه لحاظ شود. در کشور پروندههایی از این دست زیاد وجود دارد.
از همه اینها مهمتر بحث حج است که تمام جزئیات مناسک و اعمالش منوط به زمان است. کسی که به حد استطاعت رسیده حق ندارد هر زمان که دلش خواست و آب و هوا خوب بود، این عمل را انجام دهد بلکه باید در دور دوازدهم گردش کره ماه به دور زمین، گام در سفر گذارد و تمام مناسک و اعمال حج را باید در زمانهای نجومی خاصی انجام دهد.
توجه به این نکته لازم است که شارع مقدس در این رابطه از بس ظریف عمل کرده که هر کس به راحتی توانایی استفاده از شاخصها را دارد. و هر انسان با کمترین اطلاعات نجومی و مقداری تمرین میتواند طلوع و غروب خورشید، اوقات نمازها و نیمه شب و جهت قبله و ... را تشخیص دهد.
با وجود اینکه امروز زندگی بشر دیجیتالی شده آیا هنوز هم آسمان و ملحقاتش در زندگی بشر، کار کرد دارد؟
بله، یقینا، همین ساعت مچی که اکثر ما داریم و برنامههای روزانهمان را با آن تنطیم میکنیم در حقیقت یک زمان سنجی است که کارکردش تعیین حرکت وضعی زمین است. یعنی یک ساعت مچی، موقعیت فعلی هر انسانی را نسبت به ستاره خورشید تعیین میکند و مشخص میکند که ستاره خورشید از نصفالنهار عبور کرده یا خیر؟ بله همین ساعت مچی یک وسیله نجومی است که حرکت وضعی زمین براساس آن معین میگردد. تقویمها و سررسیدها حرکت انتقالی زمین را به ما گوشزد میکنند. وقتی من وعده میدهم در حقیقت تعداد حرکتهای وضعی زمین را در حرکت انتقالی زمین به دور خورشید در نظر میگیرم. اینها کارکردهایی است که چون با آنها درگیر شدهایم لذا ذهنمان از فلسفه اصلیشان جدا شده است و لذاست غافل میشویم که اینها نشانگر چه پدیدههای بزرگی در عالم هستند.
علم نجوم از چند بخش عمده تشکیل میشود و یا به تعبیری با چند دیدگاه عمده، عالم نجومی بررسی میشود؟
اولین شاخه عمده، مربوط به کیهان شناسی نجوم است. اینکه عالم و جهان هستی چگونه به وجود آمده است و این عالم را چه سیستمی میچرخاند، چه نیروهایی در عالم وجود دارد و پایانش کجاست، جریان هستی در چند دوره خلق شده است و ... اینها از موضوعاتی است که محور بحث تعداد زیادی از آیات قرآن کریم و آیات ائمه اطهار علیهم السلام نیز میباشد. لذا فهم و تفسیر این دست آیات و روایات مستلزم اطلاعات و آگاهیهای نجومی است.
شاخه دیگر، اختر فیزیک نام دارد که به موضوعاتی مانند منشا نور خورشید، سن خورشید و به طور کلی مطالعات فیزیکی آسمان و متعلقاتش در این شاخه بحث میگردد.
شاخه اصلی، مربوط به متن و بدنه علم نجوم است که شناسایی کهکشانها، سیارات، ستارگان، سحابیها، خوشهها و ... از آن جملهاند.
آیا میتوان گفت که آگاهی از مسائل نجومی و کشفیات تازه در نوع جهانبینی افراد موثر است؟
کاملا، لذاست که نمیتوان منجم ملحد و کافر پیدا کرد. چون کسی که مدعی باشد رمز همه چیز را فهمیده ملحد میشود و چون کسی هنوز در حوزه نجوم و مطالعات عوالم آسمان وجود ندارد که مدعی باشد از همه چیز خبر دارد. حتی نظریاتی مانند انفجار بزرگ )BIG Bang( در ابتدای خلقت نیز از سوی کسی به قطعیت بیان نشده است گرچه این نظریه به واقعیت خیلی نزدیکتر است.
یک منجم همیشه از نیروهای بیشمار کشف نشده در جهان بسیار بزرگ کهکشانها، سیارهها و منظومهها حرف میزند و هنوز با مجهولات فراوانی دست و پنجه نرم میکند و همین ناتوانی، این گروه را وابسته به یک نیروی ماورایی میکند خصوصا با تمام وجود به این نتیجه میرسند که دانستههای بشر از هستی و نظام خلقت از پنج درصد از کل معارف تجاوز نمیکند. و همینها جسارت انکار خداوند را از آنها میگیرد. و همین است که در مسیر علم نجوم هیچ جریان ریشهدار بیدینی به چشم نمیخورد. نکته جالب اینکه، قرآن کریم در جادههای مختلف، موضوع آغاز آفرینش را که دانشمندان تا امروز از درک آن درماندهاند به صورت قابل لمس و حس بیان میکند از جمله در آیه بیستم سوره عنکبوت خداوند متعال میفرماید: “قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق” در زمین سیر کنید و ببینید که چگونه آفرینش را آغاز کردیم. انظار یعنی نگاه خردمندانه، عالمانه و عمیق، یعنی نگاه از پشت تلسکوپ، نگاه هدفمند، آزمایشگاهی و رصد خانهای به نظام هستی.
چه بسا سالها علم و دانش لازم است تا انسان به چنین آیهای به صورت کامل عمل کند تا موفق شود آفرینش را با تجربه کردن و آزمایش حس کند. اما در میان دانشمندان هنوز بر سر مبدا آفرینش همین جهان خاکی و ستارهها و سیارهها بحث و جدل وجود دارد. در حالی که خداوند متعال میفرماید پی بردن به مبدا آفرینش برای انسان میتواند قابل لمس و توجه باشد. حتی به موارد بالاتر در آیات 90 و 91 سوره آل عمران اشاره میکند. همانا در آفرینش آسمانها و زمین و جا به جایی روز و شب، نشانههایی برای صاحبان خرد و آگاهی وجود دارد. در آیه بعد خصوصیات این افراد را چنین ذکر میکند: اینها کسانی هستند که دائم الذکرند البته نه ذکر تنها بلکه ذکر همراه با اندیشه و توجه.
در نظرگاه قرآن کریم اشخاص ذاکر و متفکر میتوانند به هدف خلقت پی ببرند.
در گذشته، علم نجوم جایگاه رفیعی در حوزههای علمیه داشت که امروزه از آن قوت خبری نیست. لزوم بازبینی این علم در حوزههای علمیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در گذشته یک نظام آموزش واحد در کشور حاکم و آن عبارت بود از حوزههای علمیه. وقتی که دانشگاه از دل حوزه برآمد و از آن جدا شد یک سری علوم را نیز با خود برد از جمله اینها در علم نجوم و طب بود.
بعد از مدتها دوباره در سالهای اخیر، زمینه فراگیری این علوم باز رفته در حوزههای علمیه فراهم شده است. در زمینه نجوم، اولین نیاز با رویت هلال و پدیده استهلال خودش را نشان داد و بعدها که عدهای از طلاب وارد این بخش شدند متوجه شدند که تفسیر آیههای مربوط به نجوم و مسائل آسمان و متعلقاتش نیازمند ورود تخصصی به این حوزه است. چرا که نکات مهمی در تفسیر این عده از آیات وجود دارد که با ندانستن علم نجوم سالهاست که مغفول مانده است. و همین سرمنشا آموزشهای تخصصی طلاب در این عرصه بود. ما خودمان اولین گروه از طلبهها بودیم که این دوره را زیر نظر اساتید برجسته نجوم کشور، استاد عدالتی، دکتر نبعی و برخی از شاگردان آیتالله حسن زاده آملی در همین مرکز مطالعات و پژوهشهای نجومی آغاز کردیم. در این دوره، حدود 200 نفر از طلاب آموزش تخصصی دیده و همین افراد در حوزه نجوم خصوصا در عرصههای دینی، حرفهای قابل توجهی برای گفتن دارند. از جمله پروژههای این گروه میتوان به بحث مکانیابی رصدخانه ملی ایران اشاره کرد که قرار بود در چهار منطقه؛ کرمان، خراسان جنوبی، کاشان و قم بررسی شود. مدیریت این پروژه در کاشان بر عهده طلاب بود که همین پروژه یکی از مهمترین نامزدها برای احداث رصدخانه ملی انتخابش شد.
اینکه کشفیات تازه نجوم را به میان مردم برده و در متن زندگی آنان حاضر سازیم چه لطفی دارد؟ به تعبیری در زندگی روزمره مردم، نجوم، و آگاهی از رموز موجود در آن چه جایگاهی دارد؟
آسمان شب همیشه علاقهمندان فراوانی دارد، خیلیها به دیدن ستارهها در دل شبها مشتاقاند و همینها منشا خیلی از ضربالمثلهای عامیانه است. کسوف، خسوف، بارش شهابها از جذابترین مسائل برای گروههای مختلف مردم است. عدم توجه به این قشر وسیع، وضعیت امروز را نتیجه میدهد و آن نیست جز بیتوجهی مردم به آسمان و فراموش کردن آن.
تا همین دهههای اخیر، اکثر مردم اوقات جاری شدن روزمرهشان را با آسمان بالای سر خود تنظیم میکردند. در روزها، خورشید و در شب، ستارگان و ماه بارها مورد رجوع مردم بود. که امروزه از این سنت نیکو فقط باید در روستاهای مرکزی کشور سراغ گرفت و صد متاسفانه.
با ظهور ساعت و تقویم و انواع سررسیدها کمکم زمینههای انقطاع بشر از آسمان و خصوصا شب به وجود آمد.
آگاهی از کشفیات تازه و جدید و برجسته کردن جذابیت موجود در آنها دوباره انسان را به آسمان و جهان ستارهها مشتاقتر میکند.
به نظر شما چرا مردم خیلی آسان از آسمان و مناظر زیبای آن فاصله گرفتند. تا جایی که زمانهای طولانی میگذرد و یادشان میرود که سرشان را بالا بگیرند و نگاهی هم به آسمان بیندازند و جانی دوباره بگیرند؟
اول، به خاطر ظهور جریان واحد رسانهای که مردم ساعتشان را نه با آسمان بلکه با رادیو و تلویزیون تنظیم میکنند.
و نیز با ظهور تقویم و سررسیدها دیگر مردم کاری نداشتند که کدام پدیده فلکی در حال جریان است و وقت چه کاری است. آیا به فصل سرما نزدیک میشویم یا به گرما؟ چرا که همه اینها را از روی اطلاعات موجود در سررسیدها وتقویم میخوانند. و اینجا بود که نگاههای همگانی محدود به یک عده خاص به نام گروه منجمین گردید. به علاوه، ماه مبارک رمضان هم که مردم اغلب مشتاق رویت هلال اول و آخر رمضان بودند کمکم این مسئولیت را نیز بعضی از مراکز علمی و دینی عهدهدار شدند.
و لذا وقتی مردم کاری به آسمان نداشتند کاملا بیخیالش شدند. و بساز بسازها شروع شد؛ برجها و آپارتمانها و انواع چراغهای اغلب نااستاندارد، یک دفعه زیر آسمانی که روزگاری سه هزار ستاره در آن قابل رویت بود، بیش از صد ستاره قابل شمارش نبوده و این تازه اول مصیب است! حالا به فکر افتادهاند از وفور چراغهای مصنوعی بکاهند، چراغها را استاندارد و نورپردازیهای را هدفمند کنند و یک نفر حق نداشته باشد برای فروش چند کیلو میوه، به اندازه یک استادیوم ورزشی نورپردازی کند اما هنوز هم که هنوز است خسوفها، کسوفها و بارش شهابها این تلنگر را میزنند که بشر نمیتواند بر طبیعت جاری در آسمانها غلبه کند...
خوشبختانه با کارکردهای دینی نجوم که مراکزی مانند اینجا در پی احیای آنهاست بهرهبرداری از نجوم وارد عرصه نوینی میگردد از جمله مراجع نظرشان این است که هلال باید رویت شود.
میگویند مرگ و میر ستارهها و یا گورستان ستارهها، منظور چیست؟
وقتی ستارهای شکل میگیرد میگویند متولد شده است وقتی به نقطه افول خود میرسد میگویند زمان مرگ آن ستاره رسیده است. در رابطه با طول عمر ستارهها باید بگوییم که خورشید هم اکنون در میان سالگیاش قرار دارد، حدود پنج میلیارد سال از سنش گذشته و پیشبینی میشود 5 میلیارد سال دیگر هم دوام خواهد آورد. دانشمندان براساس جرم و مقدار مواد موجود در داخل آن، برآورد میکنند که این مقدار مواد برای انجام فعل و انفعالات شیمیایی و هستهای داخل آن تا کی داوم خواهد آورد. در مورد گورستان ستارهها این طور نیست که در منظومه شمسی جای مشخصی به این اسم وجود داشته باشد که در آن فقط ستارههای افولی جمع شده باشند، بلکه این یک اصطلاح است و کل عالم تحت یک توازن منطقی در چرخش و دگرگونی است.
تا حالا چند سیاره کشف شده است؟
در منظومه شمسی، 9 سیاره وجود دارد و بالغ بر 100 سیاره در خارج از منظومه شمسی تا حالا کشف شده است نه اینکه مشخصا سیارهای را رویت کرده باشند بلکه تفسیر نور و مشخصات فیزیکی یک ستاره را دال بر این میدانند که این ستاره باید دور سیارهای در گردش باشد.
میگویند ابتدا، جهان در تاریکی مطلق بود. حدود 13/7 میلیارد سال پیش یک انفجار بزرگ باعث ایجاد این جهان شد. توضیح شما در این باره چیست؟
در طی بررسیها و مشاهدات، دانشمندان نجوم متوجه شدند که عالم هستی روز به روز بزرگتر میشود و این بزرگ شدن از فرمول و متد خاصی تبعیت میکند لذا اگر بخواهیم آغاز آن را بکاویم باید جهان را به تدریج کوچکتر فرض کنیم تا اینکه برسیم به هسته اولیه که میگویند ؟؟؟ سانتیمتر بود که یک انرژی بوده است. و به خاطر فشردگی و حرارت بسیار باعث آن انفجار بزرگ شده است و عالم و نظام هستی بعد از آن شکل گرفته است.
نظریه دانشمندان مسلمان درباره نقطه آغازین جهان چیست؟
متاسفانه در این زمینه نظریه متقنی از سوی اندیشمندان اسلامی مطرح نگردیده است. شاید از بس تحت تاثیر اکتشافات و اختراعات جدید بودهاند.
نکته قابل تذکر اینکه نباید هدفمان این باشد که آموزههای دینی را با پیشرفتهای علمی انطباق دهیم چرا که پیشرفتهای علمی هر لحظه در دیگرگونی و نو به نو شدناند. بلکه از آموزههای قرآن و دین با تکیه بر خودشان باید کشف رمز کرد.
البته خداوند کریم کد حرکت را نیز در قرآن کریم فرموده است: “که در زمین سیر و سیاحت کنید و با ابزار دقیق آزمایش ببینید که چگونه آفرینش زمین را آغاز کردهایم”.
خیلی از آیات قرآن کریم، روایات ائمه اطهار (ع) راهگشایند که ما نظریه صادر کنیم به عنوان مثال آنجا که قرآن کریم میفرماید: “... ما زمین را در شش دوره خلق کردیم...”
اینها مسائلی است که باید متخصصین کیهان شناسی و علوم اسلامی، به صورت عمیقی به آن بپردازند.
چگونه به عالم طلبگی و سپس به نجوم وارد شدید؟
طلبگیام را در اوایل دهه هفتاد از مدرسه آیتالله مجتهدی در تهران شروع کردم و بعد به حوزه علمیه حضرت موسیبن جعفر علیه السلام رفتم. از سال 80 وارد حوزه علمیه قم شدم و اواخر سطح و درس خارج را در قم ادامه دادم.
موضوع رویت هلال را از تهران پیگیری کردم آنجا با برخی از اساتید از جمله استاد موحدنژاد، استاد صیاد در ارتباط بودم. در قم در مرکز پژوهش نجومی به صورت دانشجو وارد شدم و الان هم با عنوان کارشناس نجوم مرتبط با علوم اسلامی مشغول مطالعه، تحقیق و تدریس هستم. یک جزوه تحقیقی درباره استهلال، اوقات شرعی و موضوع جهت یاری تنظیم و تدوین کردهام. و در دانشگاههای پیام نور خوانسار و علوم پزشکی کاشان تدریس داشتم. در دورههای تخصصی در مرکز پژوهش نجومی در خدمت اساتید و طلاب علاقهمند به پژوهشهای نجومی بودهام.
بالطبع در ابتدای راهیم و آن گونه که در شاخههای دیگر علوم اسلامی بالیدهایم در نجوم تا آن مرحله، راه درازی در پیش داریم.
نجوم و طلبگی چه رابطهای با هم دارند؟
علم نجوم در راستای مستقیم با عالم طلبگی است، از حیث معرفتی و نیز کاربردی. چرا که موضوع آشنایی با نظام هستی اساسا دروس حوزه است چیزی که در شاخه کیهان شناسی، تخصصا بحث میشود. از اینها گذشته برای یک طلبه، شایسته نیست که بلد نباشد که اوقات شرعیاش را از نظام موجود در آسمان و فلکیات تشخیص دهد.
دیگر اینکه نبود قشر حوزوی در این عرصه، باعث رواج بیش از پیش خرافات میگردد و به آلودگی کشیده میشود.
حضرت استاد! حرف آخر؟
طلبهها باید به دنبال این باشند که شکوفایی و شکوهمندی باز رفته را دوباره برگردانند. اگر طلبهها با حفظ اصالت طلبگیشان در عرصههای مختلف علوم وارد شوند کشف رمز از عالم خیلی راحتتر صورت میگیرد.
لطفا به ویلاگ من بیاد و نظرتون رو بیان کنید حتما رو یلینک های تبلیغاتی کلیک کرده و اگر هم مایل به تبادل لینک بودید به من خبر دهید