نجوم اسلامی

نگریستن در ملکوت سماوات و ارض

نجوم اسلامی

نگریستن در ملکوت سماوات و ارض

آخرین نظرات
شنبه, ۷ اسفند ۱۳۸۹، ۰۸:۲۳ ق.ظ

ذهن سازمان یافته

 

دکتر احمدی نژاد ریاست جمهوری اسلامی ایران *

اگر مسئول حوزه های علمیه کشور بودم،

ریاضیات و دروس مهندسی را جزو درس های اصلی و اجباری حوزه می گذاشتم

چون کسی می تواند درباره امور مردم به درستی نظر دهد

که هم جامعه را درک کرده باشد

و هم ذهن سازمان یافته داشته باشد.

 

 

* برگرفته از سخنرانی صبح چهارشنبه ۴ اسفند ۸۹ در حوزه علمیه مشکات در بازار تهران

 

۰ نظر ۰۷ اسفند ۸۹ ، ۰۸:۲۳
سیدرضا اصفهانی
جمعه, ۶ اسفند ۱۳۸۹، ۱۲:۰۴ ب.ظ

مسابقه سراسری نجوم

۰ نظر ۰۶ اسفند ۸۹ ، ۱۲:۰۴
سیدرضا اصفهانی
پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۸۹، ۰۸:۵۵ ب.ظ

همایش عظمت کائنات

۰ نظر ۰۵ اسفند ۸۹ ، ۲۰:۵۵
سیدرضا اصفهانی
شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۸۹، ۱۰:۴۳ ق.ظ

نجوم حزبی ...!!!

در ماه های اخیر از برنامه ریزی شبکه چهار برای پخش برنامه آسمان شب توسط تهیه کننده دیگری غیر از صفاریان پور ها مطلع شده و کم و بیش از این موضوع نیز خوشحال شدم !

شماره ۲۰۴ مجله نجوم که رسید مطلبی که به عنوان سرمقاله نوشته شده بود زمینه ای شد تا این مطلب درج شود.

برنامه آسمان شب شبکه چهار را آنهایی که نجومی اند میدانند که آقای دالکی اجرا میکرد و بعد از آن در اختیار صفاریان پور ها قرار گرفت . متاسفانه در این سال های اخیر  هر بار که به نحوی در رابطه با برنامه آسمان شب با صفاریان پور ها ارتباط برقرار شد ، حس  بسیار بدی از برخوردشان ایجاد می شد .

صفاریان پور ها و دوستانشان همیشه به دیگران نگاه از بالا و برتر داشته اند و این در سرمقاله شماره ۲۰۴ مجله نجوم کاملا مشهود است . اینکه خودشان را ژنرال و عاقل دانسته اند و دیگران را غافل و جاهل و عقب مانده و ... نمونه بارز توهین به جامعه نجومی فعال کشور است ... این مصداق مثل معروف گاو نه من شیر ... است

خداحافظی صفاریان پور ها از آسمان شب موجب خوشحالی دست اندرکارن نجومی کشور در شهرستان ها شد.

خداحافظی صفاریان پور ها از آسمان شب حداقل این نوید را به نجومی ها  میدهد که فرصت ها انحصاری نیست و برای آن تلاش کنند ...

خداحافظی صفاریان پور ها از آسمان شب  این پیام را برای بقیه حاشیه سازهای نجوم آماتوری دارد که مراقب باشند و دست از حاشیه سازی هایشان بردارند ....

خداحافظی صفاریان پور ها از آسمان شب شبکه چهار این پیام را برای  فعالان نجوم آماتوری در کشور داشت که مراقب باشند نمیتوانندنجوم را مصادره به نفع خودشان کنند ...

اینجا ایران است ... ایران برخی کشورهای اروپایی سرمایه سالار  و مبتنی بر ثروت نیست که اگر ثروت داشتی فرصت هارا هم مصادره کنی و دیگران را تحقیر و تمسخر کنی ...

 

۰ نظر ۲۳ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۴۳
سیدرضا اصفهانی
سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۸۹، ۱۱:۵۵ ق.ظ

رهگیری ...

با توجه به تجربه رصد ماهواره  ها ، در سال ۸۶ چند مورد با برخی کارشناسان صاایران در خصوص امکان رهگیری و تصویر برداری از آنها تبادل اطلاعات گردید ...

خوشبختانه در خبرهای روز گذشته نتایج اولیه این موضوع منتشر گردید . . .

   

مراسم رونمایی از چند دستاورد فضایی در روز فناوری فضایی/ روح‌اله وحدتی - ایسنا مراسم رونمایی از چند دستاورد فضایی در روز فناوری فضایی/ روح‌اله وحدتی - ایسنا مراسم رونمایی از چند دستاورد فضایی در روز فناوری فضایی/ روح‌اله وحدتی - ایسنا

 

 

۰ نظر ۱۹ بهمن ۸۹ ، ۱۱:۵۵
سیدرضا اصفهانی
چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۸۹، ۰۸:۴۹ ب.ظ

دوستی تبهگن ...

مطالب زیر در ایام سوگواری   پایان ماه صفر المظفر   شهادت پیامبر خدا  حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و امام حسن  مجتبی علیه السلام  نصیب گردید:

 

قران کریم  سوره ذاریات آیه ۴۷

وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُون‏

و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت مى‏بخشیم!

 

در اینکه منظور از" إِنَّا لَمُوسِعُونَ" (ما پیوسته وسعت مى‏بخشیم) در اینجا چیست؟ در میان مفسران گفتگو است:

بعضى آن را به معنى توسعه رزق از سوى خدا بر بندگان از طریق نزول باران از آسمان دانسته‏اند،

و بعضى آن را به معنى گسترش رزق از هر نظر مى‏دانند،

 و بعضى نیز آن را به معنى غنى و بى نیازى خداوند تفسیر کرده‏اند، چرا که خزائن او آن قدر گسترده است که با اعطاء رزق به خلایق هرگز پایان نمى‏پذیرد و کم نمى‏شود.


ولى با توجه به مساله آفرینش آسمان ها در جمله قبل و با توجه به کشفیات اخیر دانشمندان در مساله" گسترش جهان" که از طریق مشاهدات حسى نیز تایید شده است معنى لطیف ترى براى آیه مى‏توان یافت و آن اینکه خداوند آسمان ها را آفریده و دائما آسمان ها را گسترش مى‏دهد. (تفسیر نمونه۲۲/۳۷۲)

یکی از منبری ها امروز به نکته ای در این آیه اشاره میکرد با این مضمون که بناء و توسعه چه رابطه ای با هم دارند ؟!...

 این یک تعبیر فیزیکی رایج نمی تواند باشد ...

 

  

عارف شیفته مرحوم حاج اسماعیل دولابی :

راه امام حسین علیه السلام خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند .

 

دانشمند شهید دکتر مسعود علی محمدی :

امیدوارم در زندگی تابع موج تون همیشه بوزونی باشه 

درحرکت هایی که میکنید محبت تابش کنید

و در دوستی هاتون تبهگن باشید انشاالله

 

۲ نظر ۱۳ بهمن ۸۹ ، ۲۰:۴۹
سیدرضا اصفهانی
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۸۹، ۰۹:۴۹ ب.ظ

هیچ چیز تصادفی نیست

این مطلب در سایت رهبری عزیز    نوشته شده است .

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی، پنج‌شنبه شب گذشته (سی‌ام دی‌ماه)، با حضور در منزل شهید دکتر مسعود علی‌محمدی و شهید دکتر مجید شهریاری، با خانواده‌های این دانشمندان شهید دیدار کردند. آنچه در پی می‌‌آید، حاشیه‌هایی است از این دیدار که پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای آن را منتشر می‌کند:
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif
فرقی نمی‌کند استاد دانشگاه باشد یا خانه‌دار؛ به هر کسی بگویند میهمانی که وارد خانه‌اش می‌شود، رهبر است، دست و پایش را گم می‌کند. با این‌که خانه را به خاطر همین میهمان‌ها تر و تمیز کرده و میوه و شیرینی را هم آماده، اما باز هم انگار حس می‌کند چیزی کم است.

همسر دکتر مجید شهریاری هم از این قاعده مستثنی نیست. هرچند چهره بسیار آرامی دارد، اما از وقتی خبر را شنیده مرتب این طرف و آن طرف می‌رود؛ با همان عصایی که به خاطر ماجرای ترور مجبور شده در دست بگیرد. اولین چیزی هم که درست می‌کند، قاب عکس استاد شهریاری و چند نفر از همکارانش است: «اگه قراره این فیلم رو جایی پخش کنید، بذارید این قاب رو بردارم. چون عکس یکی دیگه از دانشمندان هم توش هست.» حواسش هست که مبادا خاطره تلخ خودش، برای کس دیگری تکرار شود. اما توی قاب، دکتر دارد می‌خندد؛ مثل بقیه اطرافیانش که با او عکس یادگاری گرفته‌اند. گوشه قاب هم نوشته: «یاد آن روز به خیر... همه می‌خندیدند.» عکس برای بهار همین امسال است.

رهبر که وارد می‌شود، پسر دکتر به استقبالش می‌رود. همسر دکتر اما، کنار مادر و دختر شهید، نشسته روی مبل. نمی‌تواند جلوی رهبر بلند شود. پایش را گذاشته روی میز جلویش و پارچه‌ای انداخته روی آن. همان‌طور نشسته خیرمقدم می‌گوید. استخوان‌های پایش در اثر انفجار خُرد شده؛ اما خودش نه. صورت زخمی‌اش پر است از صلابت زینبی. انگار نمی‌خواهد کسی غم سنگین دلش را در چهره‌اش بخواند. دقیقاً به همین دلیل هم پس از انفجار، در بیمارستان خواسته بود که هیچ خبرنگاری بالای سرش نرود: «آخه من زخمی بودم و داغدار. ممکن بود حرفی بزنم که دشمن سوءاستفاده کنه.»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10891/A/13891103_0410891.jpg
رهبر که قبلاً صحبت‌های همسر شهید را از تلویزیون دیده، تقدیری از شهید و خانواده‌اش می‌کند:
 
«شهادت دکتر شهریاری، آبرویی داد به جامعه علمی کشور.
شهادت همچنین شخصیت برجسته و مورد قبولی، به دشمن نشان داد که در محیط علمی جمهوری اسلامی، اینجور شخصیت‌ها و انگیزه‌هایی وجود دارد.»

و بعد هم از مقام شهید می‌گوید و از عنایت الهی که موجب تسلی بازماندگان است:
«مهم‌ترین تسلایی که انسان در اینجور حوادث به خودش می‌دهد این است که می‌داند خدای متعال برای این جانفشانی‌ها و این شهادت‌ها و این خون‌های به ناحق ریخته شده، ثواب‌هایی را معین و مدون کرده که به ذهن ما هم خطور نمی‌کند! به قدری این مقامات و درجات الهی، عالی و غیرقابل توصیف است که ما اصلاً نمی‌توانیم درک کنیم؛ و مطمئن باشید ایشان الان در بهترینِ حالات است، که هر مؤمنی و هر انسان صالحی، اگر چنانچه اندکی از آن مراتب را بتواند با دیده‌ی بصیرت خودش ببیند، آرزو می‌کند که ای‌کاش ما به همین سرنوشت دچار بشویم. و  الحمدلله رب‌العالمین  ایشان (شهید شهریاری) وضعشان اینطور است؛ و بزرگترین تسلی این است.
لکن تسلای دومی هم وجود دارد و آن قدردانی مردم است. دیدید که مردم ما چه قدردانی و چه ارزش‌گذاری کردند از این شهید بزرگوار.»

خانم دکتر که در دانشگاه هم همکار دکتر شهریاری بوده، می‌‌رود سراغ خاطرات همسرش: «نماز شبش به‌راه بود. حتی شب عروسی هم سجاده نماز شبش جمع نشد.» می‌‌داند که همه می‌دانند همسرش از دانشمندان طراز اول مملکت بوده، دیگر چه اهمیتی دارد که رتبه‌2 کنکور بوده و مهندسی برق دانشگاه امیرکبیر خوانده، یا نمره درس ریاضی2 را 19.5گرفته؛ درسی که تقریبا هر مهندسی سابقه یکی‌دوبار افتادن در آن را دارد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10891/A/13891103_0210891.jpg
دوست دارد مردم از دین و ایمان همسرش هم بدانند: «سرپرستی مالی چند خانواده رو برعهده داشت. تازه، مطمئنم خیلی‌هاش رو هم ما خبر نداریم.» بعد هم از تأسیس صندوق قرض‌الحسنه مسجد و چند کار دیگر می‌گوید. مطمئن است که شهادت دکتر به خاطر این تزکیه نفس بوده، نه آن مدارج علمی. این تلقی را رهبر هم تأیید می‌کند.

رهبر از احوال جسمی خانم دکتر می‌پرسد. دویست ترکش توی بدن خانم دکتر، رهبر را هم به تعجب می‌اندازد. اما وقتی از ترکشی می‌گوید که در کنار قلبش جا خوش کرده، رهبر را می‌برد به 30سال پیش؛ روزی که خودش را ترور کرده ‌بودند: «توقع این که من زنده بمونم نبود. وقتی به هوش می‌آمدم، به نظرم می‌رسید دارم می‌رم. مرگ رو می‌دیدم.»

رهبر اینها را که می‌گوید، به دست راستش اشاره می‌کند؛ یادگار همان ترور: «وقتی خوب شدم، با خودم گفتم حتما علتی داشته؛ خدای متعال از من توقعی داشته. همون موقع به امام(ره) هم گفتم این حرف‌ها رو. البته اون موقع فکر می کردم به خاطر جبهه و جنگ و این‌جور چیزهاست. شما هم همین فرض رو بکنید. اگر ترکشی تا نزدیکی قلب می‌ره و وارد قلب نمی‌شه، اتفاقی نیست. می‌شود گفت که تصادفیه، اما همه تصادف‌ها با اراده الهی صورت می‌گیره. حتما خدا توقع دارد کاری بکنید. زمینه‌اش هم هست. هم زمینه فعالیت علمی دارید، هم دانشجویان و جوانان زیادی زیر دست شما هستند.»

خانم دکتر که فرصت را مناسب دیده، نکته‌ای را برای حفاظت بهتر از دانشمندان مطرح می‌کند و می‌گوید: «من راضی‌ام به رضای خدا. مطمئنم که این شهادت، تقدیر مجیدم بود. برای خودم نمی‌گویم. اما می‌خواهم که بیشتر مواظب دانشمندان دیگر باشند.» بعد هم می‌شنود که رهبر این دستور را قبلاً داده.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10891/A/13891103_0310891.jpg
درددل‌ها که تمام می‌شود، رهبر به رسم همیشه، قرآنی را به همسر و مادر شهید هدیه می‌کند. اما جمله یادگاری رهبر، این بار کمی با یادگاری‌های دیگر متفاوت است؛ درحد یک کلمه: «بسم الله الرحمن الرحیم. اهدایی به خانواده‌ی دانشمند شهید عزیز؛ آقای دکتر مجید شهریاری. سیدعلی خامنه‌ای. 89/10/30» و انگار تمام ماجرا در همین یک کلمه‌ «دانشمند» بود تا برای خیلی‌ها ثابت شود که درِ باغ شهادت هنوز باز است.

رهبر با خانواده شهید شهریاری خداحافظی می‌کند و می‌رود به منزل «دانشمند شهید» بعدی؛ دکتر علی‌محمدی. این شهید هم فقط دو فرزند داشته، یک پسر و یک دختر؛ که با مادرشان به استقبال رهبر می‌آیند.

رهبر در اینجا هم تسلی خاطری به خانواده شهید می‌دهد: «شهادت یعنی کشته‌شدن در راه آرمان بلند و الهی، به‌وسیله دشمنان این آرمان. این را به هرکسی نمی‌دهند. این پاداش را فقط به کسانی می‌دهند که مستحق باشند.» این نکته اولی است که رهبر آن را مایه تسلی خاطر بازماندگان می‌داند و بعد به نکته دومی هم اشاره می‌کند: «قدردانی مردم از زحمات شهید»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10891/A/13891103_0610891.jpg
بعد هم کمی از پاداش شهید می‌گوید: «به مجرد این که شهید روی زمین افتاد، قبل از آن‌که به آن دنیا برود، ملائکه به استقبالش می‌آیند و به او مژده می‌دهند. او همه اینها را با همین چشم مادی می‌بیند. خدا هم همه گناهانش را می‌بخشد.»

همسر شهید علی‌محمدی هم از خاطرات همسرش می‌گوید. [عکس‌نوشت را از اینجا مشاهده کنید] از این که آمادگی شهادت داشت و می‌گفت خیلی از شب‌ها خواب می‌بیند که به سویش تیراندازی شده. http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/10891/A/13891103_0810891.jpgاز این‌که چه فضای معنوی خاصی را در سفر حج برایش ایجاد کرده بود: «توی صفا و مروه می‌گفت خودت را بگذار جای هاجر. ببین چه حسی داری و توی رمی جمرات می‌گفت فرض کن جای حضرت ابراهیم(ع) بودی و می‌خواستی فرزندت را ببری به قتلگاه. آن‌وقت شیطان وسوسه‌ات می‌کرد...» رهبر هم توصیه می‌کنند که این روحیات معنوی را حفظ و به دیگران منتقل کنید. 
 
موقع رفتن می‌شود و جمله همیشگی رهبر در این دیدارها: «خب خانم! مرخص فرمودین؟» و همسر شهید جواب می‌دهد: «افتخار دادید به ما.» اما رهبر می‌گوید: «ما به شما افتخار می‌کنیم؛ به شما همسر صبور و دانای شهید.»
 
 
 
۱ نظر ۰۳ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۴۹
سیدرضا اصفهانی
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۸۹، ۰۷:۴۳ ب.ظ

پایان نامه نویسی

از سوی مراکز حوزوی راهنمایی پایان نامه های بین رشته ای  به یک نفر سپرده میشود !

در صورتیکه به نظر میرسد در اینگونه موارد حداقل دو نفر باید راهنمایی را به عهده داشته باشند .

احتمالا برای صرفه جویی در هزینه ها به یک راهنما اکتفا شده و و با عنوان مشاور از نفر دوم  استفاده میشود.

این روش باعث میشود تا سطح این گونه پایان نامه ها تنزل پیدا کند .

معضل دیگر در پایان نامه هایی که دو یا چند راهنما دارد عدم هماهنگی بین آنها است .

همسطح نبودن چند راهنما در یک پایانامه مشکل دیگری است که باعث تاخیر در  تکمیل و تنزل سطح مطلب ارائه شده میشود.

و نکته ی عجیب دیگر اصرار ارائه دهنده پایان نامه و هماهنگی راهنما مشاور و داور در دادن نمره غیر واقعی به پایان نامه ها است .

معضلات بالا و نکات دیگری از این دست ضرورت بازنگری در پایان نامه نویسی را آشکار تر میکند.

اخیر هم در برخی مراکز به جای پایان نامه به عنوان کار پژوهشی به گذراندن چند واحد آموزشی اکتفا میگردد!

 

۰ نظر ۰۳ بهمن ۸۹ ، ۱۹:۴۳
سیدرضا اصفهانی
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۸۹، ۱۰:۳۹ ق.ظ

محل احداث رصدخانه ملی ایران !!!

در این روزها اعلام شد اطراف شهر میمه در شمال شهر اصفهان برای احداث رصدخانه ملی ایران انتخاب شده است !

لینک خبر !

بنده به دلیل همکاری نزدیکی که با طرح در سال های ۸۳ و ۸۴ داشتم به نحوی که تا چند سانتی متری مرگ هم رفته و بیش از یک ماه در بخش مراقبت های ویژه بستری بودم ... خبرهای مربوطه را دنبال میکنم .

دیدن این خبر تعجب برانگیز بود . برخی رفتارهای متصدیان ساخت رصدخانه ملی ایران عجیب ، غیر قابل توجیه و پذیرش است .

سالها روی پروژه ای مطالعه شده حتی تا یک سال قبل هم نقاطی به طور قطعی مشخص شده برخی متخصصین خارجی محل مطالعات انجام شده برای تعیین محل پروژه را تایید کرده اند ...  ناگهان اعلام میشود که منطقه احداث پروژه ای به این مهمی تغییر کرده است !

اگر به این راحتی میشود محل چنین پروژه ای را تغییر داد پس آنهمه سال مکانیابی و صرف هزینه ی میلیاردی رفت و آمدهای برخی آدم ها به اروپا و ... برای چه بود ؟!

به نظر می رسد لازم است برخی مناسبات بین آدم های مجری طرح های علمی کشور مورذ تحقیق و تفحص دقیق قرارگیرد . طاغوتی گری توسط برخی آدم ها  و استفاده از بودجه های میلیاردی و نگرش و رفتار بازی شطرنج ... به هیچ عنوان قابل قبول و تحمل نیست .

حتما این موضوع از طریق برخی مسولین دست اندرکار پیگیری خواهد شد . . .

 

۱ نظر ۲۸ دی ۸۹ ، ۱۰:۳۹
سیدرضا اصفهانی
يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۹، ۱۰:۴۸ ق.ظ

زمـان

موضوع پایان نامه ارشد آقای عباسی ( معاون آموزشی مرکز مدیریت حوزه های علمیه ) نوترینو های خورشید ی بوده که راهنمایی آن به عهده شهید دکتر علیمحمدی بوده است ...

 

۱ نظر ۲۶ دی ۸۹ ، ۱۰:۴۸
سیدرضا اصفهانی